روزانه هایی از جنس 11ماهگی(روزای پایانی )
سرک شیرینم تابحال چندبار نوشتم و همش هی پرید ه و من خسته رو بیحال کرده و رفتم خوابیدم ایشالله امروز مینویسم امیدوارم دیگه نپره اول ازهمه که گل مامان الو کردن یاد گرفتی به چه خوشگلی ادم دوست داره قورتت بده یروز رفتیم خونه خاله نسیم و میگفت کوروش یاد گرفته که الو کنه و گوشی رو داد به کوروش اما کوروش بیحوصله بود و نکفت وقتی اومدیم خونه منو با بابایی مشغول صحبت بودیم که دیدم قند عسل من داره یه چیزایی میگه خوب که دقت کردم دیدم میگی اَلی اخ دوست دارم فدات شم اخه شیرین اخه عسل بووووس عزیز دلکم منو بابا فرهاد درکمال بی رحمی تصمیم گرفتیم کچلت کنیم که خیلی خیل پشیمونم بخدا اما مجبور بودم اخه موهات خیلی خیلی نامرتب شده بود و اصلا قشنگ واینمیستاد...
نویسنده :
مرمر
15:55